خلاصه کتاب آزادی
بخشی از کتاب آزادی:
«آزادی برای من هیچوقت چیزی نبود که راحت به دست آمده باشد. من در آلمان شرقی بزرگ شدم و خیلی زود فهمیدم که آزادی لایهلایه است - بعضی لایههایش را نمیبینیم و بعضیها به شکل دردناکی آشکارند. حکومت به ما دیکته میکرد چه بگوییم، چه فکر کنیم و چه چیزهایی را ندیده بگیریم. اما ما توی همان سیستم سفت و سخت، برای خودمان گوشههای کوچکی پیدا کردیم که بتوانیم مستقل فکر کنیم. سالها بعد، وقتی صدراعظم شدم، فهمیدم که آزادی سیاسی هم چیز شکنندهای است. باید مراقبش بود، زیر سوالش برد و ازش دفاع کرد. برای هر تصمیم دموکراتیک، باید جرات داشته باشی که نه فقط به نهادها، بلکه به خود مردم هم اعتماد کنی.
همیشه از خودم میپرسیدم: رهبری مسئولانه یک کشور آزاد یعنی چه؟ یعنی اینکه دیدگاهت را به زور به دیگران تحمیل نکنی، بلکه گوش بدهی. آزادی در سکوت و ترس رشد نمیکند. آزادی به گفتوگو، شک و حتی مخالفت نیاز دارد. در سختترین لحظات بحرانی، وقتی تصمیمگیریها دشوارتر میشد، سعی میکردم به اصول اساسیای که شخصیتم را شکل داده بودند برگردم: تفکر علمی، اراده آرام و احترام به واقعیتها. حالا باور دارم که آزادی یعنی نبودن محدودیتها نیست. آزادی یعنی داشتن هدف و معنا در زندگی.»
تعداد مشاهده: 11 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 32
حجم فایل:0 کیلوبایت