خلاصه کتاب مغازه جادویی


بخشی از کتاب مغازه جادویی:
«وقتی وارد مغازه شدم، انگار وارد دنیای دیگری شده بودم. نور خورشید از پنجره‌های کثیف به داخل می‌تابید و ذرات غبار را در هوا می‌رقصاند. بوی چوب کهنه و عود در فضا پیچیده بود. قفسه‌ها پر بودند از اشیای عجیب و غریب: کریستال‌های رنگارنگ، مجسمه‌های کوچک بودا، کتاب‌های قطور با جلدهای چرمی، و البته اسباب‌بازی‌های جادویی. اما چیزی که بیش از همه توجهم را جلب کرد، زنی بود که پشت پیشخوان ایستاده بود. زنی با موهای سفید و چشمانی که انگار تمام اسرار دنیا را در خود داشتند.
روث به من گفت: «جیمی، مغز تو مثل یک عضله است. هر چقدر بیشتر تمرینش بدهی، قوی‌تر می‌شود. اما نه فقط در حل مسائل ریاضی یا به خاطر سپردن حقایق. تو می‌توانی یاد بگیری که چطور احساساتت را کنترل کنی، چطور بر روی چیزهایی که می‌خواهی تمرکز کنی، و حتی چطور بدنت را شفا بدهی.» من با تعجب به او خیره شدم. آیا واقعاً چنین چیزی امکان داشت؟ آیا من، پسربچه‌ای از خانواده‌ای فقیر در کالیفرنیا، می‌توانستم یاد بگیرم که چطور زندگی‌ام را با قدرت ذهنم تغییر دهم؟»

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » کتاب-رمان-شعر-داستان

تعداد مشاهده: 7 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 21

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل